میشود عشق به یک سرآغاز بخند/ میشود روز من از خنده ات آغاز بخند
پسرک شیرین من:
این روزها چقدر خوشمزه شدی! هر حرکت جدیدت چنان ما رو به وجد میاره و خوشحال میکنه که دوست داریم زمان تو اون لحظه متوقف بشه و ما از اون کار شیرینت لذت ببریم. خنده های از ته دلت، بابا گفتن هات، یا وقتایی که بعد از چند ساعت که من رو میبینی شروع میکنی به لیسیدن لپ هام و مکیدن اونها که یعنی داری بوسم میکنی، همه اینکارهات ما رو غرق در لذت و شادی میکنه و قند رو تو دل همه آب میکنه.
پسرکم 7 ماهگی هم تموم شد و تو با قدم خیرت شادی رو به خونه ها آوردی. اغاز ماه 7 به تنهایی نشستی و الان 1 ماه هست که بدون کمک میشینی و با اسباب بازیهات بازی میکنی اما همچنان خبری از دندون درآوردن و 4دست و پا رفتن نیست. تو این ماه عمو جون نامزد کردن و شما صاحب یه زن عموی مهربون و خوب شدی و ایشالا در آینده ای نزدیک عمه جون هم عروس میشن و اینها همه از خوش قدمی شماست.
پسرم، عزیز دل مامان، همیشه بخند که دنیا با خنده های تو قشنگه.