مسافری از آسمان

تنها مجرد خانواده

1392/12/28 2:22
نویسنده : مامان فسقلی
246 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی 8.5 ماهه بودی بالاخره عمه جونت هم عقد کردن و به قول بابا(الف) شما شدی تنها مجرد خانواده! انقدر تو این مدت درگیر ازدواج عموجون و عمه جونت شده بودیم که واقعا بعد از عقد عمه که تعطیلات 22بهمن بود فرصتی شد برای به در کردن خستگیها. گل پسرکم تو دوران جشنها یاد گرفته بودی میرقصیدی و بشکن میزدی و دل همه رو میبردی. تو شام عقد عمه، تو رستوران نائب شما انقدر ذوق کردی و خندیدی و رقصیدی که همه فقط به شما نگاه میکردند و از شادیهات شاد میشدند هر چند که رسیدن زوج عاشق خودش شادی دیگری داره.

هنوز 9 ماه تموم نشده بود که کلمه جیزه رو تو خونه همسایه یاد گرفتی و به هرچیز داغی میگی جیزه و دستت رو هم نمیزنی حتی گاهی برای اینکه تو مطمئن بشی جیزه دستت رو به سمتش نزدیک میکنم و تو خودت دستت رو میکشی عقب و با یه نگاه عاقل اندر سفیه با اون تلفظ شیرینت به من میگی جیزّه. یه روز که مامان(ن) اومده بود خونمون رفتی سمت شوفاژ و با انگشت اشاره شوفاژ رو به مامان(ن) نشون دادی و گفتی جیزه.

راستی فراموش کردم بگم که اولین روزهای 9 ماهگی 4دست و پا راه افتادی و از همون روزها یاد گرفتی که با انگشت اشاره چیزی رو نشون بدی و گاهی کلید چراغ رو فشار میدی و چراغ رو روشت خاموش میکنی.

27بهمن تو مراسم ماهیانه مامان دست به لثه ات زدم و دیدم تیزه. نمیدونی چقدر خوشحال شدم و ذوق کردم. دندون خوشگلات مبارک پسرم

این هم از عکسای شما تو رستوران نائب شب عقد عمه جون

آپلود عکس , آپلود رایگان

 

آپلود عکس , آپلود رایگان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)